مهر پاییزی

ساخت وبلاگ
یاد اور روزگارو کوله ای دار م  نه بر دوش کوله ای  دارم بر دلیاد اور روزگاروحال منو رو حال تو رو روزگار برده از من حال و هوا رو مونده بر دل خرواری از خاک بر احساس حسرتی دارم بر دل مونده خفته یک خداحافظبعد رفتن صبح دیگر نیامدزخم بر زخم امدچه امد بر سر ما منی در من نیستبی خداحافظی رفت از وجودمشاید همراه تو باشد هر انچه مقدس بودمانده ام در میان گرگانپنجه ای از هر گرگ من غرق ام حسی نیستدرد تو را التیام مهر پاییزی...ادامه مطلب
ما را در سایت مهر پاییزی دنبال می کنید

برچسب : روزگارو, نویسنده : mmahdaviia بازدید : 52 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 3:46

اسمان ابی   هوابهاری   شوق پرواز   نغمه های اسمانی   ابر بارون زده     زمین نمناک   سرو سر به فلک کشیده   شکوفه لب شکفته   رود جاری   ماهی بیدار   کوه  استوار   گرداگرد قله   پرنده در چرخش   خواهد امد خورشید   بار دیگر گرم خواهد شد   روبرو دریاست   اینجا ساحل دلتنگی   دست در دست باد   چشم دوخته به افق   گوش بسته به اوای مواج   لب به لب همره مرغان دریا   دل داده به ابی بی انتها   پا سست شده در این شنزار   عاقبت تن داده به اب                                                                                        م-مهدوی مهر پاییزی...ادامه مطلب
ما را در سایت مهر پاییزی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmahdaviia بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:25

در هوایت بی قرارم روز و شب سر ز پایت بر ندارم روز و شبروز و شب را همچو خود مجنون کنم روز و شب را کی گذارم روز و شبجان و دل از عاشقان می خواستند جان و دل را می سپارم روز و شبتا نیابم آنچه در مغز من است یک زمانی سر نخارم روز و شبتا که عشقت مطربی آغاز کرد گاه چنگم، گاه تارم روز و شبمی زنی تو زخمه و بر می رود تا به گردون زیر و زارم روز و شبساقیی کردی بشر را چل صبوح زان خمیر اندر خمارم روز و شبای مهار عاشقان در دست تو در میان این قطارم روز و شبمی کشم مستانه بارت بی خبر همچو اشتر زیر بارم روز و شبتا بنگشایی به قندت روزه ام تا قیامت روزه دارم روز و شبچون ز خوان فضل روزه مهر پاییزی...ادامه مطلب
ما را در سایت مهر پاییزی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmahdaviia بازدید : 24 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:25

شعر شهادت حضرت زینب(س)   شکسته بال و پری شوق آسمان دارد درون سینه خود زخم بیکران دارد   همان که قامت صبر از صبوریش خم بود در اوج قله ماتم شکوه پرچم بود   همان که آینه روشن حقایق بود همان که همدم هفتاد و دو  شقایق بود   همان  که از غم هجران شکسته قامت او هزار خاطره مانده است از اسارت او   هزار خاطره از شهر و کوچه و از شام هزار خاطره از سنگ و بام و از دشنام   هزار خاطره از یاس های سرخ و کبود  هزار خاطره از کودکی که گم شده بود   به چشم خیس من امشب نگاه کن بانو  تمام حس مرا پر ز آه کن بانو   چقدر بغض نشسته به روی حنجرتان  بلا به دور مگر که چه آمده سرتان   شبیه آینه مهر پاییزی...ادامه مطلب
ما را در سایت مهر پاییزی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmahdaviia بازدید : 12 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:25

شب از راه رسید

 

چشم هایم رابستم

 

منتظر صبح سپید

 

رویای شب مرا با خود برد

 

به فریب خیال شبانه

 

به دنبال طلوع صادقانه 

 

در پی شوق پرواز 

 

حس خوب رهایی

 

شده مبحوس در خواب

 

شب به یلدا پیوست

 

دل تنها شکست

 

بار دیگر صبح خواهد امد؟

 

م_مهدوی

مهر پاییزی...
ما را در سایت مهر پاییزی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmahdaviia بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:25